رابطه شهید دستغیب و حاج میرزا اسماعیل دولابی در قالب یکی از خاطرات سلوکی ایشان
آقای دولابی می فرمودن: یه روزی با دوستان سلوکی در همدان قرار گذاشتیم بریم خدمت استادمون؛ آیه الله انصاری همدانی. شهید دستغیب فرمودن: از مستحبات تاکید شده در زیارت، غسل زیارت است. با توافق دوستان وارد یکی از حمامهای همدان شدن و غسل زیارت انجام دادن.
موقع خروج شهید دستغیب زمین می خورن و دستشون می شکنه. بعد از بیمارستان و گچ گرفتن راهی منزل آیه الله انصاری می شن. ایشون داخل حیات منزل از پشت درب این شعر حافظ رو می خونن و میان تا درب را باز کنن:
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری بر حذر باش که سر می شکند دیوارش !!
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری بر حذر باش که سر می شکند دیوارش!!
زندگینامه شهید آیت الله دستغیب یکی از شاگردان عارف نامی شیخ جواد انصاری همدانی؛ سوخته!!
20 آذر سالروز شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب
حضرت آیت الله شهید سید عبدالحسین از خاندان اصیل و روحانی هشتصد ساله دستغیب شیراز و از مفاخر جامعه روحانیت فارس بودند.
در عاشورای 1332 هجری قمری در شیراز متولد شدند. پدر ایشان مرحوم سید محمدتقی و جدشان مرجع بزرگوار آیت الله العظمی سید هدایت الله دستغیب و تقریبا با سی واسطه نسب شریفشان به جناب زید شهید فرزند حضرت سجاد (علیه السلام) می رسد.
تحصیلات مقدماتی و سطح را نزد اساتید مشهور آن زمان در شیراز همچون ملااحمد دارابی و آیت الله میرزا علی اکبر ارسنجانی و دیگران گذراندند و تحصیلات خارج و عالی را نزد اساتید بزرگ آن زمان در نجف اشرف مانند آیات عظام شیخ محمدکاظم شیرازی و آقا ضیاء الدین عراقی بودند که از نامبردگان و همچنین آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی و میرزا آقا اصطهباناتی به دریافت گواهی اجتهاد نایل آمدند. با مراجعت به شیراز و همزمان با سقوط حکومت رضاخانی منشا خدمات بزرگ دینی و اجتماعی شدند. مسجد جامع عتیق شیراز را که یکپارچه مخروبه بود با همکاری صمیمانه مردم تجدید بنا نمودند و آن را از صورت خرابه به وضع فعلی در آوردند. کانونی جهت تبلیغات دین و شعائر اسلامی ایجاد نمودند.
پس از اقامه نماز جماعت همه شبها بحث تفسیر قرآن و شبهاى جمعه برنامه دعاى کمیل و ایّام محرم و صفر و فاطمیه مجالس سوگوارى و بحثهاى ولایت اهلبیت(ع) و ماه مبارک رمضان پس از نماز جماعت ظهر و عصر بحث اصول عقائد بطور مرتّب جریان داشت و این برنامه چهل ساله ایشان در این مسجد شریف بود که از قدیمىترین مساجد ایران (با قدمت بیش از یکهزار و یکصد سال) است.
با شروع نهضت روحانیت در سال 1341 مبارزه ایشان با رژیم شاه که از زمان رضاخان ادامه داشت علنى و آشکار گردید و شبهاى جمعه پس از دعاى کمیل سخنرانى سیاسى و تهییجکننده ایشان تا نیمه خرداد 42 در جمع انبوه شنوندگان نقش بزرگى در پیشبرد انقلاب داشت و نوار سخنرانى ایشان تا اقصى نقاط ایران منتشر مىگردید.
در خرداد 42 بازداشت و به تهران اعزام گردیدند و پس از آزادى از زندان مدّتى نیز تبعید بودند و در سال 43 نیز مجدّداً زندانى و تبعید گردیند و در سال 56 نیز مدّتى زندانى و یا در منزل محاصره و تحت نظر بودند و با تمام این فشارها حاضر به مذاکره و مصالحه با رژیم پهلوى نشدند، و پرچم مبارزات مردم فارس را در این مدّت پانزده ساله بر دوش داشتند.
از خدمات ارزنده مرحوم شهید آیتاللّه دستغیب تشکیل حوزه علمیه و تدریس فقه و اصول و اخلاق بود، و مدرسه علمیه حکیم دستغیب از آثار مرحوم سیّد حکیم از اجداد ایشان (سال 1077 هجرى قمرى) که با گذشت سالیان متمادى به صورت مخروبه در آمده بود در سال 52 تجدید بنا گردید و طلبهنشین شد و به دنبال آن مدارس علمى دیگر نیز تأسیس گردید و جهت مسکن طلّاب و امور رفاهى ایشان تا آنجا که مىتوانست کوتاهى نداشت، از این گذشته پس از پیروزى انقلاب در بناى دهها مسجد و مؤسسه دینى نقش اساسى داشتند که در یادواره ایشان به چاپ رسیده و در کمک به مستمندان و تشویق مردم به امور خیر همیشه پیشقدم بودند.
با پیروزى انقلاب به امام جمعه شیراز منصوب و با آراء چشمگیر به نمایندگى اوّل مردم فارس در مجلس خبرگان انتخاب شدند و در تدوین قانون اساسى جمهورى اسلامى و تصویب اصل ولایتفقیه نقش به سزایى داشتند و در ظرف سه سال از پیروزى انقلاب به راستى دفتر ایشان مرجع دادخواست خاص و عام و سهم عمدهاى در حلّ و فصل امور و نظم بهم ریخته پس از انقلاب داشت.
شهید آیتاللّه دستغیب داراى آثار متعدّد مىباشد که از آن جمله شرح و حاشیه بر کفایةالاصول و مکاسب و رسائل شیخ انصارى و همچنین تقریرات درس مرحوم شیخ محمّدکاظم شیرازى را مىتوان نام برد.
از آثار قلمى ایشان که مکرّراً به چاپ رسیده کتابهاى: صلاة الخاشعین، گناهان کبیره، قلب سلیم، داستانهاى شگفت، 82 پرسش.
و از بحثهاى اصول عقاید: توحید، عدل، نبوّت، معاد، امامت، مهدى موعود.
واز بحثهاى تفسیر ایشان: معراج، حقایقى از قرآن، قیامت و قرآن، آدابى از قرآن، قلب قرآن، معارفى از قرآن، گنجینهاى از قرآن، سراى دیگر، بهشت جاودان، رازگویى قرآن که هر کدام تفسیر سورهاى مىباشد به چاپ رسیده و آنچه ضبط نشده و در نتیجه به چاپ نرسیده چندین برابر چاپ شدهها مىباشد.
از بحثهاى دیگر: کتاب استعاذه، اخلاق اسلامى، سیّد الشهدا(ع)، فاطمه زهرا(س)، زینب کبرى(س)، نفس مطمئنّه، ایمان، و خطبههاى جمعه که در قطعهاى گوناگون منتشر گردیده.
بیشتر کتابهاى نامبرده به عربى ترجمه و در داخل و خارج کشور مورد استفاده عربزبانهاست و همچنین به زبانهاى انگلیسى و اُردو نیز بعضى از این آثار ترجمه و منتشر گردیده.
این بود شمّهاى از آثار و برکات وجودى آن شهید بزرگوار. و نظر به همین جهت که اثر وجودى آن بزرگوار فوق العاده بود و در روشنگرى مردم و سازشناپذیرى با کفر و الحاد و ضد ولایت، نمونه بود، منافقین کوردل ترور ایشان را در رأس برنامههاى ضدّ مردمى خود قرار دادند، و در روز جمعه 20 آذر 1360 مطابق با 14 صفر 1402 هنگام عزیمت براى اقامه نماز جمعه به همراه نوه خود شهید سیّد محمّدتقى دستغیب و هشت نفر از یاران و همراهان با وفا با انفجار بمب به فیض شهادت رسیدند، روانشان شاد و یادشان گرامى باد.
(برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله دستغیب)
عارف بالله حاج آقا رحیم ارباب
حاج آقا رحیم ارباب
(زاده 1297 هجری قمری برابر 1259 خورشیدی - درگذشته 19 آذر 1355 خورشیدی) یکی از عرفای مشهور اصفهان است.
وی که در کسوت روحانیت بود ولی به رسم ایشان عمامه نگذاشت و همیشه کلاه پوستی بر سرداشت. گفتنی است که او فقط هنگام نماز به رسم اجداد خود عمامهای کوچک به سر میگذاشت. همچنین او معتقد به وجوب تعیینی نماز جمعه بود و خود در اصفهان نماز جمعه برپا میکرد.
تولد
حاج آقا رحیم ارباب در سال 1259 خورشیدی در چرمهین از توابع شهرستان لنجان استان اصفهان به دنیا آمد. خاندان آقا رحیم ارباب از بزرگان دهاقین و معتمدان چرمهین و بسیار توانگر بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده میشود.
همفکران معروف حاج آقا رحیم ارباب به شرح زیر است:
سید حسین طباطبایی بروجردی
محمد حسین اشنی
محل تحصیل: اصفهان، نجف
اساتید:
حضرات سید محمدباقر درچهای، جهانگیرخان قشقایی، ملا محمد کاشی و...
شاگردان:
اسامی شاگردان مشهور حاج آقا رحیم ارباب به شرح زیر است:
آ.محمدعلی معلم حبیبآبادی (صاحب تشرفات متعدد خدمت امام زمان)
آ.ملا هاشم جنتی (پدر احمد جنتی، امام جمعه تهران)
آخوند نوری (اهل رهنان)
آیتالله ناصری اصفهانی
آیه الله سید حسین مدرس هاشمی (از همفکران و دوستان صمیمی آیه الله ناصری)
آیه الله سیدبهاء الدین مهدوی(از عرفای مرحوم دهه اخیر، پدر سید ابوالحسن مهدوی، امام جمعه اصفهان)
آیه الله صفوی قمی (از عرفای مرحوم دهه اخیر)
آیه الله کلباسی
آیه الله ملا رمضان املایی (از عرفای مرحوم دهه اخیر)
جلالالدین همایی (معروف و مشهور، که مجتهد بودند)
حسینعلی راشد (سخنران معروف)
رضا بهشتینژاد
سید محمد حسینی قهدریجانی
سید محمد علی موحد ابطحی
سید محمد مبارکهای
سید محمدرضا خراسانی
سید مصطفی بهشتینژاد
شهید سید محمد حسینی بهشتی
شهید محمد مفتح
شیخ مرتضی شمس اردکانی
شیخ نورالدین اشنی
علامه سید محمد جواد غروی
مصطفی امام دهکردی
مقتدایی
مهدی امام (امام جمعه شهرضا)
میرزا امام دهکردی
میرزا علیآقا هستهای
وفات
حاج آقا رحیم ارباب 3 سال آخر عمر خود را به علت کوتاهی یک پرستار پس از عمل جراحی چشمانش، نابینا بود. وی به تاریخ 18 ذیالحجه 1396 هجری قمری برابر با 19 آذر 1355 خورشیدی و در روز عید غدیر درگذشت. قبر او در آرامگاه تخت فولاد اصفهان حوالی تکیه ملک در گلستان شهدا میباشد. شهدای اصفهان پروانه شمع اویند که از جمله ایشان شهید خرازی، شهید احمد کاظمی و ... هستند.
او در خانوادهای اهل شعر و ادب و تاریخ پرورش یافت. بیشتر اشعار حافظ و مولانا و شعرای عرب را از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش حفظ کرده بود. جذبه معنویتش، کوچک و بزرگ را به تعظیم و تکریم وا میداشت. یکی از استادان دانشگاه میگوید: «در جوانی با عدهای از دوستان تصمیم گرفتیم نماز را به فارسی بخوانیم، والدین ما این موضوع را با یکی از روحانیون در میان گذاشتند و او ما را کافر و نجس خواند. این کار ما را مصممتر ساخت تا اینکه ما را نزد مرحوم ارباب بردند ایشان با لطف و لحنی پدرانه به ما گفتند: «من نیز در جوانی چنین قصدی کردم اما برای پیدا کردن ترجمه صحیح به مشکل برخوردم و لابد شما آن را حل کردهاید» و آرام آرام ما را متوجه ساخت که ترجمه ما دقیق نیست. ما معذرتخواهی کردیم. ولی ایشان فرمود: «من نگفتم نماز را عربی بخوانید فقط مشکلات آن را گفتم»، و با لطافت ما را به اشتباهمان واقف ساخت
از اساتید و بزرگان گذشته و حال بسیار با احترام یاد میکرد، گویی هنوز در برابر آنها ایستاده است. یک بار شخصی درباره یکی از اساتید به ایشان گفت: «شنیدهام که فلان آقا گاهی عصبانی میشد و الفاظ تند و درشت به زبان میآورد.» در پاسخ فرمود: «از این بابت چیزی نمیدانم ولی شما آیا از بزرگی مقام و علم ایشان چیزی نشنیدهاید؟
عرض کرد: «چرا»
آقای ارباب فرمود: «پس از آنها حرف بزنید»!
محضرش بسیار سودمند و لذتبخش بود، به احترام صغیر و کبیر بر میخاست و نسبت به مردم با محبت و احترام برخورد میکرد. روزی در مجلس او یکی از حضار گفت: «فلانی تارک الصلوة است.» مرحوم ارباب از این سخن چنان بر آشفت که بر خلاف معمول، به شدت گوینده را مورد عتاب قرار داد و فرمود: «آیا شما تمام ساعات و دقایق روز و شب با او بودهاید که این طور قاطعانه در مورد او قضاوت میکنید؟»
یکی از شاگردانش به او گفت: «خوب است شما درس اخلاق هم بگویید.» ایشان پاسخ داد: اخلاق علم حال است و علومی که ما میخوانیم علم قال.
او توحید تمام بود و زبانش جز حمد و شکر خداوند چیزی نمیگفت، یکی از بستگان ایشان میگوید: «در همه عمر حتی یک بار سخنی که بوی ناشکری و نارضایی از آن به مشام برسد نشنیدم، انسانی کامل بود که به یقین رسیده بود».
در یازده سال آخر عمر که نابینا و گرفتار بیماری سختی بود حتی در سختترین مراحل که از شدت درد عرق میریخت، جز شکر نعمتهای باری تعالی چیزی بر زبان نمیراند.
حجه الاسلام معمار منتظرین می فرمودند:
حرکتشون از کربلای معلا شروع شده بود؛ می فرمودند: من یک صحرایی استاد ندیده ای هستم که کربلا مرا به مقصود رسانید!
حاج آقا را اگر بخواهیم برای عزیزان خواننده تعریف کنیم، مصداق کامل فطرت بودند. تمام زوایای وجودی ایشان، جوشیده از فطرت الهی بود. فطرتی که در همه ماها وجود دارد و بالسویه هست؛ فطرت الله التی فطر الناس علیها، لاتبدیل لخلق الله، ذالک الدین القیم.
فطرت آن ساختمان اولیه ای است که خداوند متعال به هر کسی مرحمت فرموده است. حاج آقا دقیقا یک فطرت شکوفا شده بودند؛ یک فطرت احیا شده بودند. یک موقعی می فرمودند: موتور من در کربلا روشن شد؛ توسل موتور بنده را روشن کرد.
خدای متعال همه چیز به ما مرحمت فرموده است؛ ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی؛ آنچه که انسان برای رسیدن به قرب خداوند متعال به آن احتیاج دارد، خداوند متعال، در وجود و فطرت او قرار داده است. عمده این است که اینها به فضل الهی احیاء شود. و این بزرگوار به توفیق الهی، با استمداد از اهل البیت، معارف قرآن و عترت و عمل به آنچه که می دانستند، توانستند در پرتو محبت و جذبه الهی، آنها را احیا کنند.
یکی از فرمایشات آن بزرگوار این بود که: خداوند به هر شیعه ای چاه سرخانه مرحمت فرموده است؛ در درون هرکسی خداوند این چاه را قرار داده است. به جای این که مرتب از بیرون آب داخل این چاه بریزید، مشغول کندن و کاوش در درون همین چاه باشید؛ خودمان مقنی وجود خودمان باشیم.
خداوند متعال نعمتی مرحمت فرموده به نام «تفکر» که اگر با این تفکر (که در حقیقت حکم کلنگ وجود ما را دارد) مشغول کندن و پایین رفتن شویم، کم کم به آن حقیقتی که خداوند در درون ما قرار داده است، می رسیم.
کربلا چه نقشی در این احیاء دارد؟ انسان اگر بخواهد چاه عمیقی را که به تعبیر این بزرگوار متصل به حوض کوثر است، احیا بکند، شکوفا بکند، از دو طریق یا به تعبیر دیگر در کنار دو راه می تواند استفاده کند: یکی از طریق دعا و دیگر از طریق تفکر و اندیشیدن، که ابزار بسیار مهمی است برای معرفه النفس.
این بزرگوار در کربلا با عنایات حسینی، خداوند متعال کمکشون کرد و توانستند به آن چیزی که در درونشان هست، راه پیدا کنند و آنها را عرضه کنند به حریم قرآن و عترت. و با دستگاه قرآن و عترت که دستگاه تصفیه کننده افکار و حالات وجودی انسان است، آرام آرام به فطرت الهی نزدیک شوند.
در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کان جا / سرها بریده بینی ، بی جرم و بی جنایت!!
کم کم باید دیگه حرکت کنیم و با ترک این فضا، نائب الزیاره همه دوستان و دعاگوی اونها باشیم. از همه دوستان طلب حلالیت و التماس دعا دارم. همیشه سعی کردم طبق رهنمودهای معصومین و اولیاء خدا، موجب رشد دوستانم باشم. واین نکته را در یادداشت ها و پیامها عملی کنم. اگر غیر از این بوده به خاطر احادیث دیگر معصومین هست که فرمودند: تفریح سالم داشته باشید؛ تا از اوقات دیگر خود بهره ببرید. بنابراین شاید بعضی دوستان در اثر کمی آشنایی با بنده، دچار سردر گمی و حیرت شده باشند. از همه به خصوص اون یکی دونفر طلب حلالیت دارم و دعاگوی خصوصی آنها خواهم بود. گرچه ممکن است بنده چندین برابر از آنها دلخور باشم! اما به دلایلی چشم پوشی می کنم. چون از عمق وجودم معتقدم که کل یوم عاشورا و کل ارض کرببلا! پس کاری که می ماند این است که: ببینیم ما در کدام گروه قرار داریم. من باقلبی آرام ومطمئن می روم و هیچ نگرانی ندارم، فقط نگران بعضی دوستان هستم. خدایشان رحمت کناد! پس همه شما را به عنوان اهل خودم جمع می کنم و این دعا را می خوانم:
مقصد دوم: در آدابى که زائر حضرت سیّدالشهداء علیه السلام باید مراعات آنها را نماید در طریق زیارت و در آن حرم مطهر و آن چند چیز است:
اوّل سه روز روزه دارد پیش از آنکه از خانه بیرون رود و در روز سیّم غسل کند چنانکه حضرت صادق علیه السلام به صفوان دستورالعمل دادند و بیاید در ذکر زیارت هفتم و شیخ محمد بن المشهدى در مقدّمات زیارت عیدین ذکر فرموده که چون اراده کنى زیارت آن حضرت را پس سه روز روزه بدار و روز سیّم غسل کن و اهل و عیال خود را بسوى خود جمع کن و بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَوْدِعُکَ الْیَوْمَ نَفْسى وَاَهْلى وَمالى
خدایا به تو مى سپارم امروز خودم و خاندانم و مال
وَ وَُلَْدى وَکُلَّ مَنْ کانَ مِنّى بِسَبیلٍ الشّاهِدَ مِنْهُمْ وَالْغآئِبَ اَللّهُمَّ
و فرزندم را و «هر که با من راهى دارد» حاضرشان و غائبشان را خدایا
احْفَظْنا [بِحِفْظِکَ] بِحِفْظِ الاْیمانِ وَاحْفَظْ عَلَیْنا اَللّهُمَّ اجْعَلْنا فى
نگهدار ما را به نگهدارى خودت به نگهدارى ایمان و نگهدارى کن بر ما خدایا قرار ده ما را
حِرْزِکَ وَلا تَسْلُبْنا نِعْمَتَکَ وَلا تُغَیِّرْ ما بِنا مِنْ نِعْمَةٍ وَعافِیَةٍ وَزِدْنا
در پناه خود و مگیر از ما نعمتت را و تغییر مده آنچه ما داریم از نعمت و تندرستى و بیفزا برما
مِنْ فَضْلِکَ اِنّا اِلَیْکَ راغِبُونَ
از فضل خود که ما براستى مشتاق توئیم
آنگاه از منزل خود بیرون برو با حال خشوع و بسیار بگو :
لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَاللَّهُ اَکْبَرُ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ
معبودى نیست جز خدا و خدا بزرگتر است و ستایش از خداست
هر کسی یار است دل روانه کند. در کربلا دوستی دارم، اگر امکان دسترسی به نت شد؛ دوستانی که لایک زدن می بینم و دعا می کنم.