سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عارف بالله حاج آقا رحیم ارباب
  


حاج آقا رحیم ارباب

(زاده 1297 هجری قمری برابر 1259 خورشیدی - درگذشته 19 آذر 1355 خورشیدی) یکی از عرفای مشهور اصفهان است.

وی که در کسوت روحانیت بود ولی به رسم ایشان عمامه نگذاشت و همیشه کلاه پوستی بر سرداشت. گفتنی است که او فقط هنگام نماز به رسم اجداد خود عمامه‌ای کوچک به سر می‌گذاشت. همچنین او معتقد به وجوب تعیینی نماز جمعه بود و خود در اصفهان نماز جمعه برپا می‌کرد.

تولد

حاج آقا رحیم ارباب در سال 1259 خورشیدی در چرمهین از توابع شهرستان لنجان استان اصفهان به دنیا آمد. خاندان آقا رحیم ارباب از بزرگان دهاقین و معتمدان چرمهین و بسیار توانگر بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده می‌شود.

همفکران معروف حاج آقا رحیم ارباب به شرح زیر است:

سید حسین طباطبایی بروجردی
محمد حسین اشنی
محل تحصیل: اصفهان، نجف

اساتید:

 حضرات سید محمدباقر درچه‏ای، جهانگیرخان قشقایی، ملا محمد کاشی و...

شاگردان:

اسامی شاگردان مشهور حاج آقا رحیم ارباب به شرح زیر است:

آ.محمدعلی معلم حبیب‌آبادی (صاحب تشرفات متعدد خدمت امام زمان)
آ.ملا هاشم جنتی (پدر احمد جنتی، امام جمعه تهران)
آخوند نوری (اهل رهنان)
آیت‌الله ناصری اصفهانی
آیه الله سید حسین مدرس هاشمی (از همفکران و دوستان صمیمی آیه الله ناصری)
آیه الله سیدبهاء الدین مهدوی(از عرفای مرحوم دهه اخیر، پدر سید ابوالحسن مهدوی، امام جمعه اصفهان)
آیه الله صفوی قمی (از عرفای مرحوم دهه اخیر)
آیه الله کلباسی
آیه الله ملا رمضان املایی (از عرفای مرحوم دهه اخیر)
جلال‌الدین همایی (معروف و مشهور، که مجتهد بودند)
حسین‌علی راشد (سخنران معروف)
رضا بهشتی‌نژاد
سید محمد حسینی قهدریجانی
سید محمد علی موحد ابطحی
سید محمد مبارکه‌ای
سید محمدرضا خراسانی
سید مصطفی بهشتی‌نژاد
شهید سید محمد حسینی بهشتی
شهید محمد مفتح
شیخ مرتضی شمس اردکانی
شیخ نورالدین اشنی
علامه سید محمد جواد غروی
مصطفی امام دهکردی
مقتدایی
مهدی امام (امام جمعه شهرضا)
میرزا امام دهکردی
میرزا علی‌آقا هسته‌ای
وفات

حاج آقا رحیم ارباب 3 سال آخر عمر خود را به علت کوتاهی یک پرستار پس از عمل جراحی چشمانش، نابینا بود. وی به تاریخ 18 ذی‌الحجه 1396 هجری قمری برابر با 19 آذر 1355 خورشیدی و در روز عید غدیر درگذشت. قبر او در آرامگاه تخت فولاد اصفهان حوالی تکیه ملک در گلستان شهدا می‌باشد. شهدای اصفهان پروانه شمع اویند که از جمله ایشان شهید خرازی، شهید احمد کاظمی و ... هستند.

او در خانواده‏ای اهل شعر و ادب و تاریخ پرورش یافت. بیشتر اشعار حافظ و مولانا و شعرای عرب را از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش حفظ کرده بود. جذبه معنویتش، کوچک و بزرگ را به تعظیم و تکریم وا می‏داشت. یکی از استادان دانشگاه می‏گوید: «در جوانی با عده‏ای از دوستان تصمیم گرفتیم نماز را به فارسی بخوانیم، والدین ما این موضوع را با یکی از روحانیون در میان گذاشتند و او ما را کافر و نجس خواند. این کار ما را مصمم‏تر ساخت تا اینکه ما را نزد مرحوم ارباب بردند ایشان با لطف و لحنی پدرانه به ما گفتند: «من نیز در جوانی چنین قصدی کردم اما برای پیدا کردن ترجمه صحیح به مشکل برخوردم و لابد شما آن را حل کرده‏اید» و آرام آرام ما را متوجه ساخت که ترجمه ما دقیق نیست. ما معذرت‏خواهی کردیم. ولی ایشان فرمود: «من نگفتم نماز را عربی بخوانید فقط مشکلات آن را گفتم»، و با لطافت ما را به اشتباه‏مان واقف ساخت

از اساتید و بزرگان گذشته و حال بسیار با احترام یاد می‏کرد، گویی هنوز در برابر آنها ایستاده است. یک بار شخصی درباره یکی از اساتید به ایشان گفت: «شنیده‏ام که فلان آقا گاهی عصبانی می‏شد و الفاظ تند و درشت به زبان می‏آورد.» در پاسخ فرمود: «از این بابت چیزی نمی‏‏دانم ولی شما آیا از بزرگی مقام و علم ایشان چیزی نشنیده‏اید؟

عرض کرد: «چرا»

آقای ارباب فرمود: «پس از آنها حرف بزنید»!

محضرش بسیار سودمند و لذت‏بخش بود، به احترام صغیر و کبیر بر می‏خاست و نسبت به مردم با محبت و احترام برخورد می‏کرد. روزی در مجلس او یکی از حضار گفت: «فلانی تارک الصلوة است.» مرحوم ارباب از این سخن چنان بر آشفت که بر خلاف معمول، به شدت گوینده را مورد عتاب قرار داد و فرمود: «آیا شما تمام ساعات و دقایق روز و شب با او بوده‏اید که این طور قاطعانه در مورد او قضاوت می‏کنید؟»

یکی از شاگردانش به او گفت: «خوب است شما درس اخلاق هم بگویید.» ایشان پاسخ داد: اخلاق علم حال است و علومی که ما می‏‏خوانیم علم قال.

او توحید تمام بود و زبانش جز حمد و شکر خداوند چیزی نمی‏گفت، یکی از بستگان ایشان می‏گوید: «در همه عمر حتی یک بار سخنی که بوی ناشکری و نارضایی از آن به مشام برسد نشنیدم، انسانی کامل بود که به یقین رسیده بود».

در یازده سال آخر عمر که نابینا و گرفتار بیماری سختی بود حتی در سخت‏ترین مراحل که از شدت درد عرق می‏ریخت، جز شکر نعمت‏های باری تعالی چیزی بر زبان نمی‏راند.

 






تاریخ : یکشنبه 90/9/20 | 1:34 عصر | نویسنده : حسن پور | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.