سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اعلام تاسیس رشته تخصصی طب سنتی ایران، نور امید را در دل عاملان و علاقه مندان این رشته روشن کرد، اما این فروغ چندان نپائید و شعله این شمع آنقدر تصنعی و غیر واقعی بود که در همان لحظات اول خاموش شد.
سیاست های اتخاذ شده در ارتباط با طب سنتی، به خصوص در وزارت بهداشت، بگونه ای طراحی شده است که تیشه به ریشه ی طب ایرانی خواهد زد و در ورای این نام و عنوان دهن پرکن، مکانیزم هائی براه افتاده است که با سیاستی دو گانه در عین طرفداری ظاهری، تخریبی باطنی در جریان است.

شاید خواننده این سطور تصور کند که ما قصد تاختن و تخریب وجهه داریم، اما دلایل ما را اگر به گوش دل بشنوید و با دیدی منصفانه بنگرید، حقانیت این ادعا را در خواهد یافت.
اما دلایل ما:
1.    عنوان رشته
اولین نکته عنوان این رشته است که PhD که اختصار عبارت Doctor of Philosofy می باشد که به مفهوم درجه ی دکترای علوم یا دانش های انسانی است(1).

 

اصولاً  PhDدر دو جنبه می تواند مطرح باشد؛ یک جنبه ی آن، اینکه طب سنتی به عنوان یک واقعیت تاریخی و پزشکی کهن شایسته تحقیق و بررسی است و فردی که پزشکی خوانده است، می تواند محقق این رشته باشد.
در اینجا این جنبه مطرح می شود که اصولاً طب سنتی رشته ای بالینی نیست و در کنار سایر علوم محض مانند ریاضی یا فیزیک یا علوم انسانی می تواند مورد تحقیق و تفحص تاریخی و موضوعی قرار گیرد. نتیجه این است که آنرا از حوزه بالینی خارج می کند. زیرا اگر قصد آن باشد که طب سنتی در کنار پزشکی آلوپاتیک بر بالین بیمار حاضر شود عنوان تخصص بالینی به آن داده می شد نه تخصص علوم انسانی و جزو شاخه های تخصصی علوم پزشکی ذکر می شد.
جنبه دوم آن است که برای خالی نبودن عریضه، طب سنتی مورد تحقیق قرار گیرد، به عبارت دیگر در PhD جنبه تحقیقی بیشتر مد نظر است، در حالت اول قرار داشتن آن در حوزه علوم انسانی و تاریخی مطرح بوده و در حالت دوم بعنوان رشته تحقیقی مطرح است زیرا در تعاریف معتبر از PhD در دنیا مانند آکسفورد و کمبریج عنوان می گردد که PhD یک عنوان عالی دانشگاهی است که به فردی داده می شود که یک تحقیق در زمینه  مشخص را کامل می کند یا ارائه می دهد(2). جنبه ی پنهان مطلب این است که ما مشروط به آنکه این علم کهن را بتوانیم به عنوان موضوع مورد بررسی و تحقیق طرح نمائیم، جرأت خواهیم کرد آن را به حوزه دانشگاهی وارد سازیم. و حضور مشروط طب سنتی ایران به خاطر مورد بررسی و تحقیق قرار گرفتن است.

2.    پذیرش دانشجو
طرز پذیرش دانشجو در رشته طب سنتی، به ما نشان می دهد که ورود طب سنتی به حوزه ی خدمات بهداشتی و درمانی امری محال و غیر ممکن است و تخیلی بیش نیست؛
هر سال 25 نفر دانشجوی رشته ی طب سنتی پذیرفته می شوند، بگذریم از مواد امتحانی و شرط دانستن زبان انگلیسی و امتحان تافل برای متون عربی و فارسی طب سنتی که خود تناقض محتوایی دارد. فرض کنیم که هر سال 25 نفر دانشجو پذیرفته شوند، در مقابل 130000 پزشک فعلی و تعداد پذیرش پزشکان آلوپاتیک در ایران نزدیک به پنج هزار سال زمان لازم داریم که تعداد پزشکان طب سنتی به رقم فعلی نظام پزشکی ایران برسند، بگذریم از تعداد نزدیک به یک هزار نفری که سالیانه پذیرش می شوند، به عبارت دیگر سهم پزشکان طب سنتی در خدمات بهداشتی و درمانی به یک ده هزارم هم نمی رسد، علیرغم تاکیدهای مکرر و مداوم WHO مبتنی بر لزوم ورود طب سنتی به عرصه ی خدمات بهداشتی و درمانی (3) و علیرغم نتایج تحقیقات این سازمان درباره ی عدم اهتمام مسئولان مربوط به طب سنتی. به نظر می رسد قضیه ی طب سنتی ایران و پزشکی آلوپاتیک، ماجرای خرگوش و لاک پشت زنون است با این تفاوت که در اینجا نقش لاک پشت را به طب سنتی داده اند و نقش خرگوش را به طب آلوپاتیک و رسیدن این لاک پشت به خرگوش قضیه ای محال است که هیچگاه در عمل تحقق نخواهد یافت و به زبان منطقیون، سالبه به انتفاء موضوع است. یا ساده تر بگوییم طراحی قضیه طوری است که این طب را زمین گیر و محدود و مهجور و تحقیر شده خواهد کرد و عملاً با عناوین تشریفاتی آنرا از گردونه ی پزشکی کشور خارج می کند.

3.    برخورد با اطباء سنتی
تهدیدهای مکرر، سرکوب پزشکان علاقه مند و بسیار با تجربه در طب سنتی و منحصر کردن طب سنتی ایران به این یک ده هزارم درصد، گویای این عزم ویرانگر است. اگر آقایان حداقل نیم نگاهی به تعاریف سازمان بهداشت جهانی بیاندازند، درخواهند یافت که چه اجحاف بزرگی در حق طبیبان طب سنتی روا می دارند.
در استراتژی طب سنتی سازمان بهداشت جهانی آمده است که:
طبیبان سنتی TM practitioner به طور کلی شامل درمانگران سنتی شکسته بندها، گیاه درمانگران می باشند و عاملان طب سنتی TM provider شامل طبیبان سنتی و همه ی کسانی است که در مکتب جدید تحصیل کرده (مثل پزشکان و پرستاران) ولی از روش های طب سنتی و درمان بیماران کمک می گیرند.
اما واکنش ما در مقابل حقیقت موجود طب سنتی ایران با سابقه ی عظیم تاریخی چه باید باشد؟
در استراتژی WHO آمده است که شاغلین حرف طب سنتی (شامل تمامی گروه های مورد بحث از طبیبان طب سنتی و عاملان طب سنتی ) باید شناسایی شده، مورد تشویق و حمایت قرار گیرند.(4)
اما حقیقتی که اکنون در کشور ما در جریان است کدام است؟ آری طرفداران، طبیبان و عاملان طب سنتی شناسایی می شوند اما نه برای تشویق و حمایت بلکه به جهت سرکوب، ترساندن، تهدید کردن، به دادگاه کشاندن و تحقیر کردن و مجرم شناختن.
و اینچنین است که بنا کردن ساختمانی دکوری از طب سنتی که فقط دیوارهای مقوایی دارد بهانه ایجاد کرده است که هر که را درون این خانه نیست باید از طبابت و اندیشه طب سنتی باز دارند و لاجرم هر آنچه در شهر هست، گیرند.

4.    سیستم نظارتی:
سیستم نظارتی طب سنتی ایران، دو اشکال بسیار عمده دارد؛ اول اشکال ساختاری، دوم اشکال رفتاری، اما اشکال ساختاری آن است که نظارت و ورود و خروج پزشکان و دارو سازان طب سنتی به سیستم های پزشکی آلوپاتیک سپرده شده است، چون طب آلوپاتیک و داروسازی آن، تفاوت ماهوی و روش شناختی با طب سنتی دارد، این اقدام بی معنا و غیر علمی است این اشکال، خود یک نقص ساختاری است، به جهت آنکه ضوابط دروس، فارغ التحصیلی و کارکرد اجتماعی این ها به صورت کلی متفاوت است و چنانچه امر فارغ التحصیل شدن یک داروساز طب سنتی، تحت نظارت یک فارماکولوژیست به رسمیت برسد، عدم صلاحیت شغلی و علمی در این مورد موجب لطمه ی جدی داروسازی طب سنتی می شود و از طرف دیگر یکی از نقاط قوت و بسیار ارزشمند طب سنتی ایران آن است که حکیم یا طبیب، خود داروساز نیز هست، با توجه به آنکه داروهای طب سنتی طبیعی و زنده است و با دستان طبیب یا تحت نظارت مستقیم او برای بیمار خاص درست می شود، تاثیرگذاری بسیار عمیقی خواهد داشت، این انفکاک تقلیدی کورکورانه از سیستم ماشینی و مولکولی طب آلوپاتیک است که نهایتا نهال طب سنتی را در همان ابتدا خواهد خشکاند.
اما اشکال یا نقص رفتاری، آن است که اصولاً سیستم آلوپاتیک، از بنیان، طب سنتی را قبول ندارد و به قول معروف، چندان دل خوشی از آن ندارد و متاسفانه این محدود اندیشی و تعصب غیر منطقی و غیر علمی موجب شده است که همواره به دیدی بدبینانه به طب سنتی و پزشکان طب سنتی بنگرند، نهایت امر این است که تا حد ممکن تلاش می کنند آنرا محدود سازند و این خود مزید بر علت است. پس سیستم نظارتی هم از پای بست ویران است، اما سطحی نگران در بند نقش ایوانند.

منابع:
1. آریانپور عباس فرهنگ یک جلدی انگلیسی به فارسی نشر امیرکبیر صفحه ی 793
2. PhD: an advanced university degree that you recive when you compelet a piece of research in to a special subject Oxford Word power dictionary p409
3. WHO: استراتژی طب سنتی ترجمه ی دکتر حسین رضایی زاده نشر دانشگاه علوم پزشکی تهران صفحه ی 22
4. همان مرجع صفحه ی 103

 

اعلام تاسیس رشته تخصصی طب سنتی ایران، نور امید را در دل عاملان و علاقه مندان این رشته روشن کرد، اما این فروغ چندان نپائید و شعله این شمع آنقدر تصنعی و غیر واقعی بود که در همان لحظات اول خاموش شد    .

سیاست های اتخاذ شده در ارتباط با طب سنتی، به خصوص در وزارت بهداشت، بگونه ای طراحی شده است که تیشه به ریشه ی طب ایرانی خواهد زد و در ورای این نام و عنوان دهن پرکن، مکانیزم هائی براه افتاده است که با سیاستی دو گانه در عین طرفداری ظاهری، تخریبی باطنی در جریان است    .

شاید خواننده این سطور تصور کند که ما قصد تاختن و تخریب وجهه داریم، اما دلایل ما را اگر به گوش دل بشنوید و با دیدی منصفانه بنگرید، حقانیت این ادعا را در خواهد یافت    .
اما دلایل ما    :

1.      عنوان رشته

اولین نکته عنوان این رشته است که  PhD که اختصار عبارت Doctor of Philosofy می باشد که به مفهوم درجه ی دکترای علوم یا دانش های انسانی است(1).

اصولاً  PhDدر دو جنبه می تواند مطرح باشد؛ یک جنبه ی آن، اینکه طب سنتی به عنوان یک واقعیت تاریخی و پزشکی کهن شایسته تحقیق و بررسی است و فردی که پزشکی خوانده است، می تواند محقق این رشته باشد.

در اینجا این جنبه مطرح می شود که اصولاً طب سنتی رشته ای بالینی نیست و در کنار سایر علوم محض مانند ریاضی یا فیزیک یا علوم انسانی می تواند مورد تحقیق و تفحص تاریخی و موضوعی قرار گیرد. نتیجه این است که آنرا از حوزه بالینی خارج می کند. زیرا اگر قصد آن باشد که طب سنتی در کنار پزشکی آلوپاتیک بر بالین بیمار حاضر شود عنوان تخصص بالینی به آن داده می شد نه تخصص علوم انسانی و جزو شاخه های تخصصی علوم پزشکی ذکر می شد.
جنبه دوم آن است که برای خالی نبودن عریضه، طب سنتی مورد تحقیق قرار گیرد، به عبارت دیگر در
PhD جنبه تحقیقی بیشتر مد نظر است، در حالت اول قرار داشتن آن در حوزه علوم انسانی و تاریخی مطرح بوده و در حالت دوم بعنوان رشته تحقیقی مطرح است زیرا در تعاریف معتبر از PhD در دنیا مانند آکسفورد و کمبریج عنوان می گردد که PhD یک عنوان عالی دانشگاهی است که به فردی داده می شود که یک تحقیق در زمینه  مشخص را کامل می کند یا ارائه می دهد(2). جنبه ی پنهان مطلب این است که ما مشروط به آنکه این علم کهن را بتوانیم به عنوان موضوع مورد بررسی و تحقیق طرح نمائیم، جرأت خواهیم کرد آن را به حوزه دانشگاهی وارد سازیم. و حضور مشروط طب سنتی ایران به خاطر مورد بررسی و تحقیق قرار گرفتن است.

2.    پذیرش دانشجو

طرز پذیرش دانشجو در رشته طب سنتی، به ما نشان می دهد که ورود طب سنتی به حوزه ی خدمات بهداشتی و درمانی امری محال و غیر ممکن است و تخیلی بیش نیست؛
هر سال 25 نفر دانشجوی رشته ی طب سنتی پذیرفته می شوند، بگذریم از مواد امتحانی و شرط دانستن زبان انگلیسی و امتحان تافل برای متون عربی و فارسی طب سنتی که خود تناقض محتوایی دارد. فرض کنیم که هر سال 25 نفر دانشجو پذیرفته شوند، در مقابل 130000 پزشک فعلی و تعداد پذیرش پزشکان آلوپاتیک در ایران نزدیک به پنج هزار سال زمان لازم داریم که تعداد پزشکان طب سنتی به رقم فعلی نظام پزشکی ایران برسند، بگذریم از تعداد نزدیک به یک هزار نفری که سالیانه پذیرش می شوند، به عبارت دیگر سهم پزشکان طب سنتی در خدمات بهداشتی و درمانی به یک ده هزارم هم نمی رسد، علیرغم تاکیدهای مکرر و مداوم
WHO مبتنی بر لزوم ورود طب سنتی به عرصه ی خدمات بهداشتی و درمانی (3) و علیرغم نتایج تحقیقات این سازمان درباره ی عدم اهتمام مسئولان مربوط به طب سنتی. به نظر می رسد قضیه ی طب سنتی ایران و پزشکی آلوپاتیک، ماجرای خرگوش و لاک پشت زنون است با این تفاوت که در اینجا نقش لاک پشت را به طب سنتی داده اند و نقش خرگوش را به طب آلوپاتیک و رسیدن این لاک پشت به خرگوش قضیه ای محال است که هیچگاه در عمل تحقق نخواهد یافت و به زبان منطقیون، سالبه به انتفاء موضوع است. یا ساده تر بگوییم طراحی قضیه طوری است که این طب را زمین گیر و محدود و مهجور و تحقیر شده خواهد کرد و عملاً با عناوین تشریفاتی آنرا از گردونه ی پزشکی کشور خارج می کند.


3.    برخورد با اطباء سنتی

تهدیدهای مکرر، سرکوب پزشکان علاقه مند و بسیار با تجربه در طب سنتی و منحصر کردن طب سنتی ایران به این یک ده هزارم درصد، گویای این عزم ویرانگر است. اگر آقایان حداقل نیم نگاهی به تعاریف سازمان بهداشت جهانی بیاندازند، درخواهند یافت که چه اجحاف بزرگی در حق طبیبان طب سنتی روا می دارند.

در استراتژی طب سنتی سازمان بهداشت جهانی آمده است که:

طبیبان سنتی TM practitioner به طور کلی شامل درمانگران سنتی شکسته بندها، گیاه درمانگران می باشند و عاملان طب سنتی TM provider شامل طبیبان سنتی و همه ی کسانی است که در مکتب جدید تحصیل کرده (مثل پزشکان و پرستاران) ولی از روش های طب سنتی و درمان بیماران کمک می گیرند.

اما واکنش ما در مقابل حقیقت موجود طب سنتی ایران با سابقه ی عظیم تاریخی چه باید باشد؟
در استراتژی
WHO آمده است که شاغلین حرف طب سنتی (شامل تمامی گروه های مورد بحث از طبیبان طب سنتی و عاملان طب سنتی ) باید شناسایی شده، مورد تشویق و حمایت قرار گیرند.(4)

اما حقیقتی که اکنون در کشور ما در جریان است کدام است؟ آری طرفداران، طبیبان و عاملان طب سنتی شناسایی می شوند اما نه برای تشویق و حمایت بلکه به جهت سرکوب، ترساندن، تهدید کردن، به دادگاه کشاندن و تحقیر کردن و مجرم شناختن.
و اینچنین است که بنا کردن ساختمانی دکوری از طب سنتی که فقط دیوارهای مقوایی دارد بهانه ایجاد کرده است که هر که را درون این خانه نیست باید از طبابت و اندیشه طب سنتی باز دارند و لاجرم هر آنچه در شهر هست، گیرند.


4.    سیستم نظارتی:

سیستم نظارتی طب سنتی ایران، دو اشکال بسیار عمده دارد؛ اول اشکال ساختاری، دوم اشکال رفتاری، اما اشکال ساختاری آن است که نظارت و ورود و خروج پزشکان و دارو سازان طب سنتی به سیستم های پزشکی آلوپاتیک سپرده شده است، چون طب آلوپاتیک و داروسازی آن، تفاوت ماهوی و روش شناختی با طب سنتی دارد، این اقدام بی معنا و غیر علمی است این اشکال، خود یک نقص ساختاری است، به جهت آنکه ضوابط دروس، فارغ التحصیلی و کارکرد اجتماعی این ها به صورت کلی متفاوت است و چنانچه امر فارغ التحصیل شدن یک داروساز طب سنتی، تحت نظارت یک فارماکولوژیست به رسمیت برسد، عدم صلاحیت شغلی و علمی در این مورد موجب لطمه ی جدی داروسازی طب سنتی می شود و از طرف دیگر یکی از نقاط قوت و بسیار ارزشمند طب سنتی ایران آن است که حکیم یا طبیب، خود داروساز نیز هست، با توجه به آنکه داروهای طب سنتی طبیعی و زنده است و با دستان طبیب یا تحت نظارت مستقیم او برای بیمار خاص درست می شود، تاثیرگذاری بسیار عمیقی خواهد داشت، این انفکاک تقلیدی کورکورانه از سیستم ماشینی و مولکولی طب آلوپاتیک است که نهایتا نهال طب سنتی را در همان ابتدا خواهد خشکاند.

اما اشکال یا نقص رفتاری، آن است که اصولاً سیستم آلوپاتیک، از بنیان، طب سنتی را قبول ندارد و به قول معروف، چندان دل خوشی از آن ندارد و متاسفانه این محدود اندیشی و تعصب غیر منطقی و غیر علمی موجب شده است که همواره به دیدی بدبینانه به طب سنتی و پزشکان طب سنتی بنگرند، نهایت امر این است که تا حد ممکن تلاش می کنند آنرا محدود سازند و این خود مزید بر علت است. پس سیستم نظارتی هم از پای بست ویران است، اما سطحی نگران در بند نقش ایوانند.


منابع:
1. آریانپور عباس فرهنگ یک جلدی انگلیسی به فارسی نشر امیرکبیر صفحه ی 793
2.
PhD: an advanceduniversity degree that you recive when you compelet a piece of research in to aspecial subject Oxford Word power dictionary p409
3.
WHO: استراتژی طب سنتی ترجمه ی دکتر حسین رضایی زاده نشر دانشگاه علوم پزشکی تهران صفحه ی 22
4. همان مرجع صفحه ی 103






تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 6:29 عصر | نویسنده : حسن پور | نظرات ()

صدای اذان در طول 24 ساعت در کره زمین قطع نمی‌شود 
 
یک محقق علوم ریاضی به معادله‌ای دست یافت که تاکید می‌کند در طول 24 ساعت شبانه روز هیچ گاه صدای اذان از روی کره زمین قطع نمی‌شود.
SHIA-NEWS.COM     شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز» ، "عبد الحمید الفاضل" پژوهشگر اماراتی گفت که صدای اذان در کره زمین در تمام شبانه روز قطع نمی‌شود ودر هر منطقه‌ای به پایان برسد بلافاصله در جای دیگری آغاز می‌شود.

وی توضیح داد که گفتن اذان 4 دقیقه زمان لازم دارد وزمین‌داری 360 خط فرضی از قطب شمال به قطب جنوب است که معادل 360 درجه می‌باشد. هنگامی که مثلا ظهر شرعی در خط یک شروع می‌شود 4 دقیقه طول می‌کشد تا ظهر شرعی در خط دو شروع شود و این مدت معادل زمانی است که در خط یک اذان گفته می‌شود.

به این ترتیب 360 ضربدر 4 می‌شود 1440 که معادل 24 ساعت است.
کشف علمی دیگری که با بررسی طول وعرض جغرافیایی زمین صورت گرفت نیز ثابت کرد که شهر مکه مکرمه مرکز زمین است.

این کشف پس از سال‌ها تحقیقات علمی و با کمک جدولهای پیچیده ریاضی توسط کامپیوتر صورت گرفت.

"حسین کمال الدین" دانشمند مصری که این موضوع را کشف کرده است گفت که وی هنگامی که قصد داشت با کمک عملیات پیچیده ریاضی در کامپیوتر راهی برای تشخیص قبله در هر نقطه از جهان بیابد به طور تصادفی دریافت که می‌تواند دایره‌ای با مرکزیت مکه که محیط آن را قاره‌ها تشکیل می‌دهند کشف کند ودریابد که مکه مرکز زمین است.

منبع: خبرگزاری ایرنا به نقل از پایگاه خبری "العرب آنلاین"

 






تاریخ : پنج شنبه 91/5/5 | 1:2 عصر | نویسنده : حسن پور | نظرات ()

ستمگران بزودی خواهند دانست چه سرانجامی دارند

 

ابراهیم بن محمد طاهری گوید: متوکل عباسی نوعی دمل درآورد و نزدیک بود در اثر آن بمیرد. کسی هم جرئت نداشت آهنی به بدن او رساند (و زخمش را عمل کند).

فتح بن خاقان (وزیر و نویسنده ترک متوکل) به متوکل گفت: ‌ای کاش نزد این مرد (امام هادی علیه السلام) می‌فرستادی، زیرا حتما او راه معالجه‌ای برای رفع مرض تو می‌داند.
متوکل شخصی را نزد حضرت فرستاد و او مرضش را به حضرت توضیح داد. پیغام آورنده برگشت و گفت: دستور داد، روغن خالص گوسفندی را یا گلاب مخلوط کنند و روی زخم گذارند. چون این معالجه را به آنها خبر دادند، مسخره کردند.
فتح گفت: بخدا که او نسبت به آنچه فرموده داناتر است... چنانکه فرموده بود، عمل کردند و روی دمل گذاردند. متوکل را خواب ربود و آرام گرفت. سپس سرباز کرد و هر چرک و خون داشت، بیرون آمد.

متوکل چون از بستر مرض برخاست، بطحائی علوی نزد متوکل بدگویی کرد که برای امام هادی پول و اسلحه می‌فرستند. متوکل به دربانش به نام سعید گفت: شبانه بر او حمله کن، و هر چه پول و اسلحه نزدش بود، بردار و نزد من بیاور.

سعید دربان به من گفت: شبانه به منزل حضرت رفتم و با نردبانی که همراه داشتم به پشت بام بالا رفتم، آنگاه چون چند پله پائین آمدم، در اثر تاریکی ندانستم چگونه به خانه وارد شوم. ناگاه مرا صدا زد که ای سعید! همانجا باش تا برایت چراغ آورند. اندکی بعد چراغ آوردند. من پائین آمدم. حضرت را دیدم لباسی پشمی پوشیده و جانمازی حصیری در برابر اوست، یقین کردم نماز می‌خواند. به من فرمود: اتاق‌ها در اختیار تو. من وارد شدم و بررسی کردم و هیچ نیافتم. در اتاق خود حضرت، کیسه پولی با مُهر مادر متوکل بود و کیسه سربمهر دیگری، به من فرمود: جانماز را هم بازرسی کن. چون آن را بلند کردم، شمشیری ساده و در غلاف، در زیر آن بود، آنها را برداشتم و نزد متوکل رفتم، چون نگاهش به مُهر مادرش افتاد که روی کیسه پول بود، دنبال مادرش فرستاد، او نزد متوکل آمد. مادر متوکل به او گفت: هنگامی که بیمار بودی و از بهبودیت ناامید شدم، نذر کردم، اگر خوب شدی از مال خود ده هزار دینار خدمت او فرستم، چون بهبودی یافتی، پولها را نزدش فرستادم و این هم مُهر من است بر روی کیسه. متوکل کیسه دیگر را گشود، در آن هم چهار صد دینار بود، سپس کیسه پول دیگری بآنها اضافه کرد و به سعید دستور داد که همه را خدمت حضرت ببرد. سعید کیسه‌ها را با شمشیر خدمت حضرت برد و عرض کرد: آقای من! این مأموریت بر من ناگوار آمد.
امام هادی در پاسخ این ماموری که - مانند بسیاری از کارگزاران حکومتهای ظالم اما بظاهر مسلمان - خود را معذور می‌پنداشت، آیه آخر سوره شعراء را فرمودند: « ستمگران بزودی خواهند دانست که چه سرانجامی دارند »






تاریخ : سه شنبه 91/4/20 | 10:49 صبح | نویسنده : حسن پور | نظرات ()

حب علی ایمان و بغضه کفر

علامه امینی در صفحه 322 جلد 4 کتاب شریف الغدیر به این نکته مسلم نزد شیعه اشاره کرده که «جز زنازاده، کسی نسبت به علی علیه‌السلام بغض ندارد»

ایشان در ادامه 12 حدیث برای نمونه از علمای اهل تسنن نقل می‌کند که آنها هم این مضمون را روایت کرده‌اند و نقل فرموده که این بزرگان اهل‌تسنن عملا هم در زندگی خود از این روش برای تشخیص انتساب فرزند به خودشان استفاده می‌کرده‌اند!

برای یک انسان ناپاک‌زاده که بغض امیرالمومنین را دارد، چه راهی برای ابراز بغضش بهتر از این است که امثال خودش را زیاد کند؟!

و برای زیاد کردن ناپاک‌زادگانی امثال خودش، چه راهی بهتر از این است که راه حلال را ببندد و فیلتر کند؟ راهی که مانع رابطه نامشروع جوانان می‌شود.

لولا نهیه عنها ما زنى إلا شقی


اگر از متعه نهی نمی‌کرد، جز انسان بدبخت کسی دچار رابطه نامشروع نمی‌شد.






تاریخ : سه شنبه 91/4/20 | 10:40 صبح | نویسنده : حسن پور | نظرات ()

   
با نابودی کشاورزی سنتی کشورها
آمریکا مواد غذایی دنیا را تحت تسلط خود در می آورد
مونسانتو نام شرکتی آمریکایی است که دستور دارد از طریق کنترل دانه، تولیدات جهانی مواد غذایی را تحت تسلط خود در آورد.
به گزارش فارس، پایگاه تحلیلی «فورث مدیا» در گزارشی اعلام کرد که آمریکا از طریق شرکت های خود درصدد فروش دانه های اصلاح شده ژنتیکی به کشورهای آسیایی است. براساس این گزارش، مونسانتو یک شرکت معمولی فروش دانه نیست. به این شرکت دستور داده شده است که از طریق کنترل دانه، تولیدات جهانی مواد غذایی را تحت تسلط خود درآورد. این شرکت موظف است همه سازمان های مواد غذایی طبیعی را آلوده کند و همچنین همه سنت های کشاورزی در جنوب آسیا را نابود سازد.

دانه های اصلاح شده ژنتیکی تبدیل به سلاح های کشتار جمعی شده اند. مقامات دولتی به منظور «توسعه کشاورزی» به وسیله مهندسی ژنتیک «آژانس توسعه بین المللی آمریکا» و شرکت مونسانتو را دعوت به همکاری کرده اند و با این جهالت خود باعث نابودی دام ها و انسان های کشور خود خواهند شد. آلودگی که به اکوسیستم کشورها وارد شده است برای همیشه باقی خواهد ماند.
البته مردم از این مسئله آگاه نیستند که دانه های اصلاح شده ژنتیکی برای آمریکا ارزش نظامی دارد: این دانه ها نه باعث افزایش محصول می شود، نه ارزش غذایی مواد را بالا می برد و نه هزینه تولید را برای کشاورزان کاهش می دهد. ایده کنترل ژنی و مشتقات آن کاربردهای نظامی دارد و به طراحان دولت آمریکا کمک نموده است تا راهبردهای نظامی متفاوتی را به کار گیرند. مونسانتو گروهی از مشاوران را استخدام کرده است تا بر روی راهبرد کنترل مواد غذایی دنیا به بحث و بررسی بپردازند و به آن ها گفته شده است که تنها با تحت کنترل درآوردن قوانین دولتی می توانند موفق شوند. مدیران مونسانتو آگاه بودند که می توانند همه جوانب تصمیم گیری ها را در دست بگیرند چراکه از حمایت دولت آمریکا برخوردار هستند.
به عنوان مثال، همان طور که مقررات مربوط به کاشت دانه را در آمریکا تحت کنترل خود درآوردند، توانستند بر روی قوانین کشور هند مسلط شوند و تقریبا قوانین کشورهای اروپایی را در دست گرفتند. فرماندهان نظامی آمریکا دقیقا پس از اشغال عراق دستور دادند که کشاورزان عراقی فقط دانه های مونسانتو را در مزارع خود بکارند.
مونسانتو یک شرکت معمولی فروش دانه نیست. این شرکت موظف است همه سازمان های مواد غذایی طبیعی را آلوده کند و همچنین همه رسوم بهداشتی در جنوب آسیا را نابود سازد.
نقش اصلی «آژانس توسعه بین المللی» نفوذ به ساختار اجتماعی، اقتصادی کشورها است تا همانند موریانه یکپارچگی ملی جوامع را از درون نابود سازد و استقلال کشورها را تضعیف کند. زمانی که این آژانس با شکست مواجه می شود، حمله ارتش نظامی آمریکا آغاز می گردد.
شرکت مونسانتو در قبال فروش مواد شیمیایی سرطان زای «بی فنیل چند کلری»، که عامل نارنجی نامیده می شود و در سرتاسر ویتنام پخش گردید، مسئول است. این شرکت برای فروش ترکیبات «گلیفسات» که در دانه های اصلاح شده ژنتیکی به کار می روند مقصر است. دکتر «دان هابر»، در گفت وگویی با دکتر «مرکولا» اظهار داشت که ترکیبات «گلیفسات» باعث ازبین رفتن مواد مورد نیاز گیاهان در خاک می شود. این ترکیبات باعث می شوند که مواد غذایی بسیاری از خواص خود را از دست دهند و در نتیجه سطح سلامت مواد غذایی کاهش خواهد یافت. این ترکیبات همچنین گیاهان را در برابر بیماری ها و آفت ها آسیب پذیرتر می کنند.

منبع: روزنامه کیهان - 25 خرداد – صفحه 15
 






تاریخ : سه شنبه 91/4/13 | 7:54 عصر | نویسنده : حسن پور | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.