در گذشته که امکانات انبارداری و حمل و نقل و کاشت میوه های گلخانه ای وجود نداشت، میوه هر فصلی در همان فصل تولید و عرضه می گردید. ولی متاسفانه با پیشرفت و توسعه تکنولوژی بجای استفاده بهینه از این فن آوریهای روز و ابزارهای نوین در راستای تحقق اهداف عالیه بشر، صرفاً برای کسب درآمدهای سرسام آور، میوه ها، صیفی جات و محصولات کشاورزی مخصوصاً محصولات وارداتی با انواع سموم شیمیایی و بعضاً گلخانه ای تهیه، با انواع نگهدارنده های شیمیایی انبار کرده و در همه فصول در سطح وسیع عرضه می گردد.
در حالیکه در طب سنتی مصرف میوه های فصل هر منطقه برای افراد آن منطقه مفید دانسته و توصیه شده است.
یکی از بدترین مواردی که فقط چند ده سال است به عنوان رسمی غلط در آمده است، خوردن هنداونه در شب یلدا می باشد در حالیکه در قدیم طبق سفارش حکما در شبهای طولانی زمستان، خوردن انار، کدو حلوایی، آجیل و خشکبار گرم و محصولات فصل زمستان مرسوم بوده است.
هندوانه دارای مزاج سرد و تر است و میوه فصل تابستان محسوب می شود. مزاج فصل زمستان سرد و تر است لذا خوردن این میوه در فصل سرما و بدتر از آن در چله زمستان و آنهم در شب (که خود شب هم دارای مزاج سرد و تر است) کاری کاملاً اشتباه می باشد.
این کار قطعاً باعث غلبه بلغم در افراد می گردد و برای بدن بیماری و عوارضی را به همراه خواهد داشت. مخصوصاً برای افراد با مزاج بلغمی یا سالمندان که بیشتر بلغم آنها را اذیت می کند.
اگر با هر توجیهی در شب یلدا هندوانه خوردید حتماً از آجیلهای گرم شب یلدا مثل گردو، پسته و بادام و کشمش به مقدار فراوان میل کنید که از آثار سردی هندوانه بکاهد.
در قدیم حکما برای نگهداری میوه ها نیز تدابیر و اصول مفید برای سلامتی را مد نظر داشتند. مثلاً انگور را تبدیل به کشمش و مویز می کردند و در فصل پاییز که دارای طبع سرد و خشک است مصرف کشمش که دارای مزاج گرم و تر است را توصیه می کردند و در فصل زمستان که دارای طبع سرد و تر است مصرف مویز که دارای تری و رطوبت بخشی کمتری نسبت به کشمش است را توصیه می کردند.
معمولاً افراد در مهمانی های شب چله پرخوری می کنند، توصیه می شود شامتان را در اول شب و با حجم کمتر میل کنید تا با مصرف سایر پذیرایی های شب چله دچار عوارض پرخوری نشوید.
http://www.ravazadeh.com/fa/content/do-you-know-/3682-1389-09-27-16-26-08.html
3- زیارت عاشورا اشاره به راهی است که باید طی شود و معراجی است که باید به آن دست یافت. انسان از طریق آن زیارت متوجه میشود طلب در او زنده است و غرایز مانع راهاند، ولی به مدد زیارت حضرت سیدالشّهداءu امکان طی مسیر هست.
با نظر به آن حضرت از خداوند تقاضا میکند که؛ «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیها بِالْحُسَیْنِu» خداوندا! مرا به حقیقت حسینu پسندیدهی درگاهت قرار بده، تا بتوانم جهت جان خود را به خدا اندازم و در مسیر حقیقتیابی، طریقت حسینu را پیشهی خود کنم تا همچنان که کربلا را عشق به خدا آفرید من نیز از آن عشق بیبهره نباشم و از هبوط بهدرآیم و به معیت با حسینu و اصحاب او نایل گردم و بتوانم از خدا تقاضا کنم؛ «أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ» مرا نیز به مقام محمود نایل گرداند.
2- انسان دارای چهرههای مختلفی است که هر زمان با چهرهای از خود روبهرو میشود و به تماشای آن مینشیند.
انسان در کربلا با عالیترین وجه انسانی روبهرو میگردد و در طلب آن اشک تمنّا سر میدهد و در زیارت عاشورا سعی دارد همهی حجابهای بین خود و آن چهرهی نهایی انسانی را کنار بزند تا در یگانگی با امام ندا سر دهد «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی» حمد خدا را به جهت مصیبت بزرگ من!
آری مصیبت بر امام حسین u را مصیبت خود احساس میکند و شرط یگانگی با امام را به انتها میرساند.
بلکه بالاتر به قول اهل ولاء: تنها مصیبت مومن، مصیبت کربلا هست و بس. و تمام سختی های او در مصیبت کربلا ذوب می شود به همین خاطر به ما دستور مداومت بر این مرام نامه را داده اند تا ما از مسیر هستی و مولایمان دور نشویم.
چهل مطلب درباره امام حسین علیه السلام و کربلا:
1. ضروریترین نیاز بشر ارتباط با عالم ملکوت و آزادشدن از هبوطی است که با نزدیکی به شجرهی ممنوعه در آن قرار گرفت و ارتباط با عالم ملکوت میسّر نمیشود مگر آنکه به انسانهای ملکوتی که با وجودشان اشاره به آن عالم دارند نظر اندازیم. حضرت سیدالشّهداء u در کربلا چنین راهی را در جلو بشریت گشودند، لذا ما با زیارت آن حضرت به ملاقات آن امام میرویم تا ما نیز نظارهگر ملکوت عالم باشیم و از جرگهی مسلمانانی که امام را شهید میکنند به در آییم و به جرگهی گروهی بپیوندیم که در امام ذوب شدند و خونخواهی او را خونخواهی خود دانستند و از خدا خواستند که «أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی...» خونخواهی حسینu را که خونخواهی خودم محسوب میشود، رزق من گردان که جان من جدای از جان مولایم حسینu نیسیت.
آنقدر صفا کرد صفا یادش رفت
قربان مونا رفت مِنا یادش رفت
بازار بزرگ مکه را دید و دوید
حاجی بغل خدا، خدا یادش رفت
***
با نیت حل مشکل مالی رفت
با قصد فروش پسته و قالی رفت
در موسم حج دور خودش میگردید
حاجی به طواف خانه خالی رفت
***
با یاد خدا به کعبه باید برویم
با اهل صفا به کعبه باید برویم
وقتی که مسلمانی ما اینگونهست
با قبلهنما به کعبه باید برویم
***
تصمیم گرفتهام که صادق باشم
با هر کس و ناکسی موافق باشم
هر روز مسلمانم و هر شب کافر
چون یاد گرفتهام منافق باشم
***
آنقدر به رم رفت که قم یادش رفت
سرگرم پیاله شد که خم یادش رفت
از بس که اشداء علی الکفار است
دیگر رحماء بینهم یادش رفت
***
هنگام دعا دست نیازش پر شد
با ذکر خدا دهان بازش پر شد
صد شاخه گل محمدی را له کرد
تا شیشه عطر جانمازش پر شد
***
مأمور مقرب خدا عزرائیل
کابوس تمام زندهها عزرائیل
دیروز پیامکی برایم داده است
مشتاق زیارت شما عزرائیل
***
یک روز سر و کار همه با مرگ است
یک چشم به هم زدن فقط تا مرگ است
اعلامیهام را زدهام قبل از فوت
بامزهترین شوخی دنیا مرگ است