- ما میخواهیم معنی انقلاب اسلامی را بشناسیم و نسبت خود را با آن معلوم کنیم و لذا مجبوریم از زوایای مختلف آن را بنگریم و قبل و بعد آن را درست مدّ نظر قرار دهیم و این ممکن نیست مگر آنکه بدانیم از کجا شروع شده است و به کجا خواهد رفت و اگر ماندگارش میدانیم، دلیل ماندگاری آن چه میباشد و چرا متعلق به هیچ زمانی و هیچ قومی نیست که با رفتن آن زمان و آن قوم باز باقی خواهد ماند. در یک کلمه راز آیندهداری انقلاب اسلامی در کجا است؟
انقلاب اسلامی روشن میکند ما متعلق به کدام جبههایم و در چه فضایی باید خود را جستجو کنیم که گرفتار از خودبیگانگی نگردیم و از ثابت عصر جدا نباشیم و درنتیجهی این جدایی در فضای مشهورات و مقبولات عصرِ مدرنیسم به دنبال خود بگردیم! انقلاب اسلامی بستر باز تعریف آن بشری است که در متن مدرنیسم خود را نیز فراموش کرده بود، و به همان اندازه که توانست خود را دوباره در فضایی دیگر تعریف کند، به زندگی برگشته است.
انقلاب اسلامی؛ اگرچه فلسفه نیست ولی ما را به «وجود» دعوت میکند و آنچه را در افق انسان میآورد چیزی ماوراء ماهیات و توهّماتی است که فرهنگ مدرنیته با آن زندگی میکند، جهت تفکر را تا واقعیترین واقعیات یعنی عالم غیب و معنویت سوق میدهد و لذا میتواند در دفاع مقدس هشت ساله با جهانی از تانک و توپ و هواپیما نبرد کند و به بهانهی آنکه همهچیز نسبی است، از مسئولیت مقابله با جهان کفر شانه خالی ننماید. زیرا:
آنکه انکار حقایق میکند |
جملگی او بر خیالی میتَند |