سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اعلام تاسیس رشته تخصصی طب سنتی ایران، نور امید را در دل عاملان و علاقه مندان این رشته روشن کرد، اما این فروغ چندان نپائید و شعله این شمع آنقدر تصنعی و غیر واقعی بود که در همان لحظات اول خاموش شد.
سیاست های اتخاذ شده در ارتباط با طب سنتی، به خصوص در وزارت بهداشت، بگونه ای طراحی شده است که تیشه به ریشه ی طب ایرانی خواهد زد و در ورای این نام و عنوان دهن پرکن، مکانیزم هائی براه افتاده است که با سیاستی دو گانه در عین طرفداری ظاهری، تخریبی باطنی در جریان است.

شاید خواننده این سطور تصور کند که ما قصد تاختن و تخریب وجهه داریم، اما دلایل ما را اگر به گوش دل بشنوید و با دیدی منصفانه بنگرید، حقانیت این ادعا را در خواهد یافت.
اما دلایل ما:
1.    عنوان رشته
اولین نکته عنوان این رشته است که PhD که اختصار عبارت Doctor of Philosofy می باشد که به مفهوم درجه ی دکترای علوم یا دانش های انسانی است(1).

 

اصولاً  PhDدر دو جنبه می تواند مطرح باشد؛ یک جنبه ی آن، اینکه طب سنتی به عنوان یک واقعیت تاریخی و پزشکی کهن شایسته تحقیق و بررسی است و فردی که پزشکی خوانده است، می تواند محقق این رشته باشد.
در اینجا این جنبه مطرح می شود که اصولاً طب سنتی رشته ای بالینی نیست و در کنار سایر علوم محض مانند ریاضی یا فیزیک یا علوم انسانی می تواند مورد تحقیق و تفحص تاریخی و موضوعی قرار گیرد. نتیجه این است که آنرا از حوزه بالینی خارج می کند. زیرا اگر قصد آن باشد که طب سنتی در کنار پزشکی آلوپاتیک بر بالین بیمار حاضر شود عنوان تخصص بالینی به آن داده می شد نه تخصص علوم انسانی و جزو شاخه های تخصصی علوم پزشکی ذکر می شد.
جنبه دوم آن است که برای خالی نبودن عریضه، طب سنتی مورد تحقیق قرار گیرد، به عبارت دیگر در PhD جنبه تحقیقی بیشتر مد نظر است، در حالت اول قرار داشتن آن در حوزه علوم انسانی و تاریخی مطرح بوده و در حالت دوم بعنوان رشته تحقیقی مطرح است زیرا در تعاریف معتبر از PhD در دنیا مانند آکسفورد و کمبریج عنوان می گردد که PhD یک عنوان عالی دانشگاهی است که به فردی داده می شود که یک تحقیق در زمینه  مشخص را کامل می کند یا ارائه می دهد(2). جنبه ی پنهان مطلب این است که ما مشروط به آنکه این علم کهن را بتوانیم به عنوان موضوع مورد بررسی و تحقیق طرح نمائیم، جرأت خواهیم کرد آن را به حوزه دانشگاهی وارد سازیم. و حضور مشروط طب سنتی ایران به خاطر مورد بررسی و تحقیق قرار گرفتن است.

2.    پذیرش دانشجو
طرز پذیرش دانشجو در رشته طب سنتی، به ما نشان می دهد که ورود طب سنتی به حوزه ی خدمات بهداشتی و درمانی امری محال و غیر ممکن است و تخیلی بیش نیست؛
هر سال 25 نفر دانشجوی رشته ی طب سنتی پذیرفته می شوند، بگذریم از مواد امتحانی و شرط دانستن زبان انگلیسی و امتحان تافل برای متون عربی و فارسی طب سنتی که خود تناقض محتوایی دارد. فرض کنیم که هر سال 25 نفر دانشجو پذیرفته شوند، در مقابل 130000 پزشک فعلی و تعداد پذیرش پزشکان آلوپاتیک در ایران نزدیک به پنج هزار سال زمان لازم داریم که تعداد پزشکان طب سنتی به رقم فعلی نظام پزشکی ایران برسند، بگذریم از تعداد نزدیک به یک هزار نفری که سالیانه پذیرش می شوند، به عبارت دیگر سهم پزشکان طب سنتی در خدمات بهداشتی و درمانی به یک ده هزارم هم نمی رسد، علیرغم تاکیدهای مکرر و مداوم WHO مبتنی بر لزوم ورود طب سنتی به عرصه ی خدمات بهداشتی و درمانی (3) و علیرغم نتایج تحقیقات این سازمان درباره ی عدم اهتمام مسئولان مربوط به طب سنتی. به نظر می رسد قضیه ی طب سنتی ایران و پزشکی آلوپاتیک، ماجرای خرگوش و لاک پشت زنون است با این تفاوت که در اینجا نقش لاک پشت را به طب سنتی داده اند و نقش خرگوش را به طب آلوپاتیک و رسیدن این لاک پشت به خرگوش قضیه ای محال است که هیچگاه در عمل تحقق نخواهد یافت و به زبان منطقیون، سالبه به انتفاء موضوع است. یا ساده تر بگوییم طراحی قضیه طوری است که این طب را زمین گیر و محدود و مهجور و تحقیر شده خواهد کرد و عملاً با عناوین تشریفاتی آنرا از گردونه ی پزشکی کشور خارج می کند.

3.    برخورد با اطباء سنتی
تهدیدهای مکرر، سرکوب پزشکان علاقه مند و بسیار با تجربه در طب سنتی و منحصر کردن طب سنتی ایران به این یک ده هزارم درصد، گویای این عزم ویرانگر است. اگر آقایان حداقل نیم نگاهی به تعاریف سازمان بهداشت جهانی بیاندازند، درخواهند یافت که چه اجحاف بزرگی در حق طبیبان طب سنتی روا می دارند.
در استراتژی طب سنتی سازمان بهداشت جهانی آمده است که:
طبیبان سنتی TM practitioner به طور کلی شامل درمانگران سنتی شکسته بندها، گیاه درمانگران می باشند و عاملان طب سنتی TM provider شامل طبیبان سنتی و همه ی کسانی است که در مکتب جدید تحصیل کرده (مثل پزشکان و پرستاران) ولی از روش های طب سنتی و درمان بیماران کمک می گیرند.
اما واکنش ما در مقابل حقیقت موجود طب سنتی ایران با سابقه ی عظیم تاریخی چه باید باشد؟
در استراتژی WHO آمده است که شاغلین حرف طب سنتی (شامل تمامی گروه های مورد بحث از طبیبان طب سنتی و عاملان طب سنتی ) باید شناسایی شده، مورد تشویق و حمایت قرار گیرند.(4)
اما حقیقتی که اکنون در کشور ما در جریان است کدام است؟ آری طرفداران، طبیبان و عاملان طب سنتی شناسایی می شوند اما نه برای تشویق و حمایت بلکه به جهت سرکوب، ترساندن، تهدید کردن، به دادگاه کشاندن و تحقیر کردن و مجرم شناختن.
و اینچنین است که بنا کردن ساختمانی دکوری از طب سنتی که فقط دیوارهای مقوایی دارد بهانه ایجاد کرده است که هر که را درون این خانه نیست باید از طبابت و اندیشه طب سنتی باز دارند و لاجرم هر آنچه در شهر هست، گیرند.

4.    سیستم نظارتی:
سیستم نظارتی طب سنتی ایران، دو اشکال بسیار عمده دارد؛ اول اشکال ساختاری، دوم اشکال رفتاری، اما اشکال ساختاری آن است که نظارت و ورود و خروج پزشکان و دارو سازان طب سنتی به سیستم های پزشکی آلوپاتیک سپرده شده است، چون طب آلوپاتیک و داروسازی آن، تفاوت ماهوی و روش شناختی با طب سنتی دارد، این اقدام بی معنا و غیر علمی است این اشکال، خود یک نقص ساختاری است، به جهت آنکه ضوابط دروس، فارغ التحصیلی و کارکرد اجتماعی این ها به صورت کلی متفاوت است و چنانچه امر فارغ التحصیل شدن یک داروساز طب سنتی، تحت نظارت یک فارماکولوژیست به رسمیت برسد، عدم صلاحیت شغلی و علمی در این مورد موجب لطمه ی جدی داروسازی طب سنتی می شود و از طرف دیگر یکی از نقاط قوت و بسیار ارزشمند طب سنتی ایران آن است که حکیم یا طبیب، خود داروساز نیز هست، با توجه به آنکه داروهای طب سنتی طبیعی و زنده است و با دستان طبیب یا تحت نظارت مستقیم او برای بیمار خاص درست می شود، تاثیرگذاری بسیار عمیقی خواهد داشت، این انفکاک تقلیدی کورکورانه از سیستم ماشینی و مولکولی طب آلوپاتیک است که نهایتا نهال طب سنتی را در همان ابتدا خواهد خشکاند.
اما اشکال یا نقص رفتاری، آن است که اصولاً سیستم آلوپاتیک، از بنیان، طب سنتی را قبول ندارد و به قول معروف، چندان دل خوشی از آن ندارد و متاسفانه این محدود اندیشی و تعصب غیر منطقی و غیر علمی موجب شده است که همواره به دیدی بدبینانه به طب سنتی و پزشکان طب سنتی بنگرند، نهایت امر این است که تا حد ممکن تلاش می کنند آنرا محدود سازند و این خود مزید بر علت است. پس سیستم نظارتی هم از پای بست ویران است، اما سطحی نگران در بند نقش ایوانند.

منابع:
1. آریانپور عباس فرهنگ یک جلدی انگلیسی به فارسی نشر امیرکبیر صفحه ی 793
2. PhD: an advanced university degree that you recive when you compelet a piece of research in to a special subject Oxford Word power dictionary p409
3. WHO: استراتژی طب سنتی ترجمه ی دکتر حسین رضایی زاده نشر دانشگاه علوم پزشکی تهران صفحه ی 22
4. همان مرجع صفحه ی 103

 

اعلام تاسیس رشته تخصصی طب سنتی ایران، نور امید را در دل عاملان و علاقه مندان این رشته روشن کرد، اما این فروغ چندان نپائید و شعله این شمع آنقدر تصنعی و غیر واقعی بود که در همان لحظات اول خاموش شد    .

سیاست های اتخاذ شده در ارتباط با طب سنتی، به خصوص در وزارت بهداشت، بگونه ای طراحی شده است که تیشه به ریشه ی طب ایرانی خواهد زد و در ورای این نام و عنوان دهن پرکن، مکانیزم هائی براه افتاده است که با سیاستی دو گانه در عین طرفداری ظاهری، تخریبی باطنی در جریان است    .

شاید خواننده این سطور تصور کند که ما قصد تاختن و تخریب وجهه داریم، اما دلایل ما را اگر به گوش دل بشنوید و با دیدی منصفانه بنگرید، حقانیت این ادعا را در خواهد یافت    .
اما دلایل ما    :

1.      عنوان رشته

اولین نکته عنوان این رشته است که  PhD که اختصار عبارت Doctor of Philosofy می باشد که به مفهوم درجه ی دکترای علوم یا دانش های انسانی است(1).

اصولاً  PhDدر دو جنبه می تواند مطرح باشد؛ یک جنبه ی آن، اینکه طب سنتی به عنوان یک واقعیت تاریخی و پزشکی کهن شایسته تحقیق و بررسی است و فردی که پزشکی خوانده است، می تواند محقق این رشته باشد.

در اینجا این جنبه مطرح می شود که اصولاً طب سنتی رشته ای بالینی نیست و در کنار سایر علوم محض مانند ریاضی یا فیزیک یا علوم انسانی می تواند مورد تحقیق و تفحص تاریخی و موضوعی قرار گیرد. نتیجه این است که آنرا از حوزه بالینی خارج می کند. زیرا اگر قصد آن باشد که طب سنتی در کنار پزشکی آلوپاتیک بر بالین بیمار حاضر شود عنوان تخصص بالینی به آن داده می شد نه تخصص علوم انسانی و جزو شاخه های تخصصی علوم پزشکی ذکر می شد.
جنبه دوم آن است که برای خالی نبودن عریضه، طب سنتی مورد تحقیق قرار گیرد، به عبارت دیگر در
PhD جنبه تحقیقی بیشتر مد نظر است، در حالت اول قرار داشتن آن در حوزه علوم انسانی و تاریخی مطرح بوده و در حالت دوم بعنوان رشته تحقیقی مطرح است زیرا در تعاریف معتبر از PhD در دنیا مانند آکسفورد و کمبریج عنوان می گردد که PhD یک عنوان عالی دانشگاهی است که به فردی داده می شود که یک تحقیق در زمینه  مشخص را کامل می کند یا ارائه می دهد(2). جنبه ی پنهان مطلب این است که ما مشروط به آنکه این علم کهن را بتوانیم به عنوان موضوع مورد بررسی و تحقیق طرح نمائیم، جرأت خواهیم کرد آن را به حوزه دانشگاهی وارد سازیم. و حضور مشروط طب سنتی ایران به خاطر مورد بررسی و تحقیق قرار گرفتن است.

2.    پذیرش دانشجو

طرز پذیرش دانشجو در رشته طب سنتی، به ما نشان می دهد که ورود طب سنتی به حوزه ی خدمات بهداشتی و درمانی امری محال و غیر ممکن است و تخیلی بیش نیست؛
هر سال 25 نفر دانشجوی رشته ی طب سنتی پذیرفته می شوند، بگذریم از مواد امتحانی و شرط دانستن زبان انگلیسی و امتحان تافل برای متون عربی و فارسی طب سنتی که خود تناقض محتوایی دارد. فرض کنیم که هر سال 25 نفر دانشجو پذیرفته شوند، در مقابل 130000 پزشک فعلی و تعداد پذیرش پزشکان آلوپاتیک در ایران نزدیک به پنج هزار سال زمان لازم داریم که تعداد پزشکان طب سنتی به رقم فعلی نظام پزشکی ایران برسند، بگذریم از تعداد نزدیک به یک هزار نفری که سالیانه پذیرش می شوند، به عبارت دیگر سهم پزشکان طب سنتی در خدمات بهداشتی و درمانی به یک ده هزارم هم نمی رسد، علیرغم تاکیدهای مکرر و مداوم
WHO مبتنی بر لزوم ورود طب سنتی به عرصه ی خدمات بهداشتی و درمانی (3) و علیرغم نتایج تحقیقات این سازمان درباره ی عدم اهتمام مسئولان مربوط به طب سنتی. به نظر می رسد قضیه ی طب سنتی ایران و پزشکی آلوپاتیک، ماجرای خرگوش و لاک پشت زنون است با این تفاوت که در اینجا نقش لاک پشت را به طب سنتی داده اند و نقش خرگوش را به طب آلوپاتیک و رسیدن این لاک پشت به خرگوش قضیه ای محال است که هیچگاه در عمل تحقق نخواهد یافت و به زبان منطقیون، سالبه به انتفاء موضوع است. یا ساده تر بگوییم طراحی قضیه طوری است که این طب را زمین گیر و محدود و مهجور و تحقیر شده خواهد کرد و عملاً با عناوین تشریفاتی آنرا از گردونه ی پزشکی کشور خارج می کند.


3.    برخورد با اطباء سنتی

تهدیدهای مکرر، سرکوب پزشکان علاقه مند و بسیار با تجربه در طب سنتی و منحصر کردن طب سنتی ایران به این یک ده هزارم درصد، گویای این عزم ویرانگر است. اگر آقایان حداقل نیم نگاهی به تعاریف سازمان بهداشت جهانی بیاندازند، درخواهند یافت که چه اجحاف بزرگی در حق طبیبان طب سنتی روا می دارند.

در استراتژی طب سنتی سازمان بهداشت جهانی آمده است که:

طبیبان سنتی TM practitioner به طور کلی شامل درمانگران سنتی شکسته بندها، گیاه درمانگران می باشند و عاملان طب سنتی TM provider شامل طبیبان سنتی و همه ی کسانی است که در مکتب جدید تحصیل کرده (مثل پزشکان و پرستاران) ولی از روش های طب سنتی و درمان بیماران کمک می گیرند.

اما واکنش ما در مقابل حقیقت موجود طب سنتی ایران با سابقه ی عظیم تاریخی چه باید باشد؟
در استراتژی
WHO آمده است که شاغلین حرف طب سنتی (شامل تمامی گروه های مورد بحث از طبیبان طب سنتی و عاملان طب سنتی ) باید شناسایی شده، مورد تشویق و حمایت قرار گیرند.(4)

اما حقیقتی که اکنون در کشور ما در جریان است کدام است؟ آری طرفداران، طبیبان و عاملان طب سنتی شناسایی می شوند اما نه برای تشویق و حمایت بلکه به جهت سرکوب، ترساندن، تهدید کردن، به دادگاه کشاندن و تحقیر کردن و مجرم شناختن.
و اینچنین است که بنا کردن ساختمانی دکوری از طب سنتی که فقط دیوارهای مقوایی دارد بهانه ایجاد کرده است که هر که را درون این خانه نیست باید از طبابت و اندیشه طب سنتی باز دارند و لاجرم هر آنچه در شهر هست، گیرند.


4.    سیستم نظارتی:

سیستم نظارتی طب سنتی ایران، دو اشکال بسیار عمده دارد؛ اول اشکال ساختاری، دوم اشکال رفتاری، اما اشکال ساختاری آن است که نظارت و ورود و خروج پزشکان و دارو سازان طب سنتی به سیستم های پزشکی آلوپاتیک سپرده شده است، چون طب آلوپاتیک و داروسازی آن، تفاوت ماهوی و روش شناختی با طب سنتی دارد، این اقدام بی معنا و غیر علمی است این اشکال، خود یک نقص ساختاری است، به جهت آنکه ضوابط دروس، فارغ التحصیلی و کارکرد اجتماعی این ها به صورت کلی متفاوت است و چنانچه امر فارغ التحصیل شدن یک داروساز طب سنتی، تحت نظارت یک فارماکولوژیست به رسمیت برسد، عدم صلاحیت شغلی و علمی در این مورد موجب لطمه ی جدی داروسازی طب سنتی می شود و از طرف دیگر یکی از نقاط قوت و بسیار ارزشمند طب سنتی ایران آن است که حکیم یا طبیب، خود داروساز نیز هست، با توجه به آنکه داروهای طب سنتی طبیعی و زنده است و با دستان طبیب یا تحت نظارت مستقیم او برای بیمار خاص درست می شود، تاثیرگذاری بسیار عمیقی خواهد داشت، این انفکاک تقلیدی کورکورانه از سیستم ماشینی و مولکولی طب آلوپاتیک است که نهایتا نهال طب سنتی را در همان ابتدا خواهد خشکاند.

اما اشکال یا نقص رفتاری، آن است که اصولاً سیستم آلوپاتیک، از بنیان، طب سنتی را قبول ندارد و به قول معروف، چندان دل خوشی از آن ندارد و متاسفانه این محدود اندیشی و تعصب غیر منطقی و غیر علمی موجب شده است که همواره به دیدی بدبینانه به طب سنتی و پزشکان طب سنتی بنگرند، نهایت امر این است که تا حد ممکن تلاش می کنند آنرا محدود سازند و این خود مزید بر علت است. پس سیستم نظارتی هم از پای بست ویران است، اما سطحی نگران در بند نقش ایوانند.


منابع:
1. آریانپور عباس فرهنگ یک جلدی انگلیسی به فارسی نشر امیرکبیر صفحه ی 793
2.
PhD: an advanceduniversity degree that you recive when you compelet a piece of research in to aspecial subject Oxford Word power dictionary p409
3.
WHO: استراتژی طب سنتی ترجمه ی دکتر حسین رضایی زاده نشر دانشگاه علوم پزشکی تهران صفحه ی 22
4. همان مرجع صفحه ی 103






تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 6:29 عصر | نویسنده : حسن پور | نظرات ()
صفحه اصلی |        
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.